سخن آغازین

نورآباد ما: زندگی روایتی تمام نشدنی است از روز ها و شب ها، هفته ها و ماه ها، فصل ها و سالها؛ از روزگار بزنگاه های پرحادثه و پرخاطره. تهران شهری است که در ۳۶۵ روز سال، گم می شود در هیاهوی ماشینها و کارهای اداری و عجلههای صبح گاهی برای رسیدن به محل کار و هزاران دغدغه دیگر، یکباره به خودت می آیی و می بینی که بیست سال است به جبر روزگار از دیار خود دور مانده ای، دیاری که به گردن همه ما حق دارد؛ مگر می شود باغ کوثر (پارک انقلاب کنونی) را فراموش کرد که صدها پزشک و مهندس و وکیل و شغل های دیگر از محیط محروم ممسنی به جامعه معرفی کرده باشد!

از روز 31 شهریور 1383 که به همراه برخی از دوستان و همشهریان برای ثبت نام در دانشگاه راهی شیراز شدیم تا به امروز بیست سال گذشته است. از سرخوشی و کیفوری آن زمان تا رنج و سختی های متعددی که در گذر زمان متحمل شدیم، دو دهه از عمر با ارزش طی شده، اما هیچ گاه احساس دلدادگی نسبت به زادگاه از بین نرفته، چه اینکه احساس انسان به جایی که در آن رشد می کند و شخصیتش شکل می گیرد، احساسی طبیعی و میلی غریزی است. اگرچه ممکن است ناکامی ها، فراهم نبودن مقطعی شرایط مطلوب زندگی و یا در دنیای مدرن امروزی فقدان تسهیلات ایده آل زیستی، اشتغال و یا حتی فقدان شرایط سیاسی، اجتماعی مناسب، امثال من را وادار به دوری از دیار و سکونت در تهران کرده، اما این ناخوشایندی ها هرگز موجب دل کندن همیشگی از شهر و دیار نشده است.

بدیهی است متغیرهایی چون: بازه زمانی که انسانها در یک مکان خاص زیسته اند (خصوصا دوران طفولیت)، تاریخ زندگی و مقطع زمانی شکل گیری شخصیت و بالندگی هر فرد، تعلق والدین فرد به یک آب و خاک و ریشه های آباء و اجدادی، سنت ها، زبان و خرده فرهنگ هائی که به نوعی با یک زیستگاه خاص عجین شده و جزء لاینفکی از آن شده اند و میزان تاثیر پذیری انسانها از آنها و…، در ایجاد علقه های نا گسستنی بشری به وطن تاثیر گذار بوده و هستند.

احسان تقوایی فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران

من آدم خاطره بازی هستم، فرقی نمی کند این خاطره ها خوب باشد یا بد و همین خاطره بازی باعث شد ایده ایجاد این رسانه در ذهنم خطور کند.
روزی در حیاط دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نشسته بودم و منتظر خانم الهه کولایی استاد راهنمای پایان نامه ام و فقط نگاهم به این بود کی می آید که یکی از بنام ترین و با معرفت ترین اساتید علوم سیاسی دانشگاه تهران یعنی دکتر سید حسن سیف زاده که از ترم قبلی و درس امنیت ملی و بین المللی با هم رفیق شده بودیم و همیشه مناسبات خوبی با هم داشتیم، سر رسید. استاد سیف زاده گفت پسرم اندیشه کن و در ذهنت سوال ایجاد کن اما الان در چه فکری؟ گفتم پایان نامه، گفت درباره چیست؟ گفتم سیاست های امنیتی روسیه. گفت از دیار شیراز آمده ای که استاد سخنش می گفت:

به چه کار آیدت ز گل طبقی               از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد           وین گلستان همیشه خوش باشد

پسر؛ روسیه به چه کار تو می آید، روی موضوعی کار کن که یا به درد مملکتت بخورد یا شهر و دیارت. دیگر دیر شده بود اما این صحبت استاد همواره در روز ها و شب ها، هفته ها و ماه ها، فصل ها و سالها در ذهن من ماند. تا اینکه از چندماه پیش که به اتفاق یکی از دوستان در نورآباد بودیم این موضوع را مطرح کردم و استقبال این عزیز باعث تشویق من به راه اندازی این مجموعه شد. نزدیکی به ایام انتخابات مجلس و حساسیت منِ علوم سیاسی خوانده از تاثیر اجتناب ناپذیر جو سیاست زده شهرستان، ما را بر آن داشت تا رونمایی از «دیدبان ممسنی» به آغاز فصل بهار موکول شود.

«نورآباد ما» یک پایگاه تحلیلی مستقل و در جهت گیریهای کلی سیاسی «مستقل از جریانهای سیاسی و فکری» است و به هیچ عنوان به فرد، گروه های سیاسی و حزبی وابسته نیست.

راهبرد «نورآباد ما» پرهیز از سیاست زدگی و اجتناب از سیاست گریزی است؛ بنابراین، شرکت فعال در فضای سیاسی شهرستان های ممسنی و رستم در عین پایبندی به تفکیک حوزه ها از یکدیگر و حذر از قربانی کردن مسائل جامعه و مصالح کشور در مسائل جناحی راهبرد این رسانه است.

پایگاه تحلیلی-خبری نورآباد ما بنا به مسئولیت خود تلاش می کند به مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نگاه تحلیلی داشته باشد. بدین ترتیب از تمام علاقه مندان به خاک این دیار دعوت می کند تا با این پایگاه تحلیلی-خبری همکاری کرده، دیدگاه ها و سوژه های خود را در راه رشد و توسعه این دیار با ما در میان بگذارند.